فومَن که در گیلان فتح اول خوانده میشود، نام یکی از شهرستانهای استان گیلان است که از شمال به شهرستان صومعهسرا از جنوب و جنوب غربی به خطالراس رشتهکوههای البرز که مرز حوزههای آبخیز کوهستان مزبور حد طبیعی فومن و طارم است. از شمال غرب به ماسال(طالش) و شرق (رشت) محدود میشود.
این شهر با موقعیت جلگهای در میان کشتزارها و باغهای اطراف خود محصور میباشد. این شهر تا حدود ۹۸۰ هجری قمری ،قبل از انتقال مرکزیت ایالت بیه پس توسط جمشید سلطان به رشت، حاکم نشین این قسمت از گیلان بوده است. شهر فومن با این انتقال به تدریج اهمیت خود را از دست داد و به صورت یک بازار و شهر محلی درآمد و توسعه روزافزون رشت بر روی فومن سایه افکند و تا سالیان متمادی این شهر در گیلان یک موقعیت حاشیهای داشت، تا اینکه طی چند سال اخیر مجددا بصورت یک شهر فعال درآمد و توانست اعتبار پیشین خود را باز یابد.
شهرستان فومن دارای دو بخش ؛ سردار جنگل و بخش مرکزی و 6 دهستان: آلیان، سردار جنگل، رودپیش، گشت، گوراب پس و لولمان است. و جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۷۵، ۱۰۳۱۹۲ نفر میباشد .
دارای رودخانهای است که از کوهستانهای جنوبی سرچشمه گرفته و پس از مشروب کردن اراضی به دریا و مرداب وارد میشوند که عبارتند از: تنیان، سیاهرود، پلنگ ور، ماسوله، رودخان، پسخان و سونگ. رودخانههای دیگر که دارای اهمیت کمتری هستند دارا است مانند خوبک، لیشاوندان، پیش روبار، بلگور، زر مخ خاله، اسپند و غیره. این شهرستان دارای شهرک و مراکز دادو ستد است که مهمترین آن شهر فومن است که مرکز شهرستان است، با مختصات جغرافیایی زیر: طول 49 درجه و 21 دقیقه و 30 ثانیه و عرض 37 درجه و 12 دقیقه و 30 ثانیه که به وسیله یک شاهراه عریض و آسفالته 24 کیلو متری با درختان تنومند در دو طرف آن به شهر رشت مرتبط میشود.
فومن در دوران اسلامی به عنوان مرکز بخش بیه پس (بخش غربی گیلان) شناخته میشد. فرمانراوایان این منطقه را عمدتاً از خانوادة«آل اسحاق» میدانند که نسب خود را به خاندانهای باستانی ایران از جمله به اشکانیان میرسانیدند. در زمان امیر دیباج، فومن به تصرف مغولان درآمد. پـس از قـدرت یـافتن دودمان صفوی و تصمیم شاه عباس به برچیدن حکومتهای محلی، «خان احمد» (آخرین فرمانروای لاهیجان از دودمان آل کیا) و «محمد امین خان» آخرین فرمانروای فومن از دودمان آل اسحاق نیز از سپاه قزلباش شکست خوردند و سرتا سر گیلان زیر فرمان حکومت صفویه درآمد.
قیام جنگلیها از تولم آغاز شد و فومن، پناهگاه مهم میهن پرستان و آزادی خواهان شد. در حال حاضر، شهرستان فومن از مناطق زیبا و آباد استان گیلان است که ارزشهای بسیار جالب گردشگری دارد
فومن تا حوالی سال 980 هجری قمری زمانی که مرکز ایالت بیه پس گیلان توسط جمشید سلطان به رشت منتقل شد حاکم نشین این قسمت از گیلان بود شهر فومن با این انتقال به تدریج اهیمت خود را از دست داد و به صورت یک بازار و شهر محلی درآمد توسعه روز افزون رشت از آن پس بر فومن سایه افکند و تا سالیان دراز فومن در گیلان یک موقعیت حاشیهای داشت و روز به روز از اهمیت آن کاسته میشد تااین که طی چند دهه اخیر فومن مجددا به صورت یک شهر فعال درآمد و توانست اعتبار پیشین خود را باز یابد .
ساکنان فومن را گیلکها و تالشها تشکیل میدهند و روستاهای کوهپایهای واقع در غرب فومن عموما تالش و تالشی زبان هستند فومن شهری است که در میان مزارع و باغهای اطراف خود محصور شده است برنجکاری کشت چای و توتون وپرورش کرم ابریشم از فعالیتهای اصلی فومن است که عمدتا در اطراف شهر دیده میشود .خربههای زیادی در اطاف شهر وجود دارند که از دوران شکوفائی فومن به هنگام مرکزیت این بخش از گیلان حکایت میکنند. امروزه فومن به صورت شهری زیبا و مشجر با بازاری پر جنب و جوش درآمده است فومن بر سر راه شهر تاریخی و زیبای ماسوله قرار دارد و به هیمن دلیل مسافران زیادی در آن توقف میکنند توسعه راههای ارتباطی آسفالته فومن را به ماسوله صومعه سرا، رشت و ماسال و دیگر شهرهای تالش وصل کرده است .
هر چند که فومن فاقد امکانات اقامتی در شکل هتل یا مهمانسراست اما به عنوان یک شهر زیبا و دیدنی ارزش توریستی فراوان دارد بازار آن از وفور نعمت و فراوانی کالا برخوردار است کلوچه فومن که با ترکیبات خاصی ساخته میشود از مهمترین ره آوردهای این شهر بشمار میرود میدان اصلی پارک شهر و خیابانهای اصلی آن با مجسمههای زیبائی تزئین شده که نشانگر دوره مدیریت یک شهر دار با سلیقه و خوش ذوق در این شهراست فومن در ۲۵ کیلومتری غرب رشت واقع شده و برای دیدن ماسوله و قلعه رودخان باید از این شهر گذشت ساختمانهای قدیمی با معماری سنتی هنوز در خیابانهای این شهر مناظر زیبایی را ارائه میکند .
فومن با داشتن مجسمه های معروف چهار دختران، شکاربانان، گوزنان، طاووس، آناهیتا، میرزاکوچک جنگلی و... به شهر مجسمهها شهرت دارد. آناهیتا که یکی از معروفترین مجسمه های فومن است ،به روایت اوستا، زنی است راست بالا و آزاده نژاد و شریف که قهرمانان او را میستایند و به عنوان مظهر پاکی های ایران باستان، زنده و شاداب در یکی از میدان های اصلی شهر ایستاده است. فومن با داشتن شهرک تاریخی ماسوله و دژ هزاران ساله قلعه رودخان هرساله پذیرای گردشگران ایرانی و خارجی زیادی است. فومن که تا تاریخ 980هجری قمری مرکز فرمانروایی غرب گیلان را به عهده داشته، با گذشت زمان و حوادث گوناگون، قدمت تاریخی خود را حفظ کرده است. هر مسافری که قصد دیدن ماسوله و قلعه رودخان را داشته باشد، باید از میدان شهدای فومن و از کنار مجسمه ای بزرگ عبور کند و کلوچه سنتی فومن را به سوغات ببرد. این مجسمه بزرگ اسطوره ای که نظر همه را به خود جلب میکند، شخصیتی است به نام آناهیتا. آناهیتا سالیان سال است با مشعلی در دست و سوار بر درشکه ای در میدان شهدای فومن چنان میتازد که گویی گردی به پای او نمیرسد. این زن سوارکار با دو اسب سفید خود، رو به سوی ماسوله میتازد.
آناهیتا بانوی برومند در میان مجسمه های فومن که هر کدام نمادی را به تصویر میکشند، به اسطوره های بسیار دور ایران بازمی گردد و چنان اصالتی دارد که نمیتوان او را نادیده گرفت. آناهیتا به تاریخ میگوید: فومن به او باج نداده است و همچنان آماده رویارویی با هر بیگانه است. به نظر میرسد در ایران مجسمه آناهیتا فقط در شهر فومن قرار داشته باشد و در شهرهای دیگر ایران نمونه ای از این مجسمه دیده نشده است. کمتر کسی است که وقتی به شهر مجسمهها سفر میکند، آناهیتا را نبیند و از او لذت نبرد یا عکسی به یادگار با او نگیرد. این زن برومند سالهاست که در یادها مانده است.
با وجود این که ساخت این مجسمه به سالهای بسیار دور برمی گردد، اما مردم فومن او را از هر گزند و آسیبی مصون داشته اند. مردم فومن به آناهیتا مجسمه منحصر به فرد خود احترام میگذارند و هرساله او را میآرایند و مرمت میکنند و او با رنگهای دلنواز، نظر هر بیننده را به خود جلب میکند.
شناخت این بانو با تمام جزییات کمی سخت است، اما میتوان با گریز زدن به متون اوستایی او را شناخت و دانست این زن سوارکار کیست که میتازد. یشت پنج اوستا (یا آبان یشت) به ایزدبانو آناهیتا اختصاص دارد.
در آیینهای ایران باستان ؛ ایزدی که جایگاه مهمی داشته و اکنون نمادی از آن در فومن مشاهده میشود، آناهیتاست. آناهیتا الهه همه آبهای روی زمین است و اقیانوس کیهانی از او سرچشمه میگیرد.آناهیتا به معنای پاک، پاکیزه و صاف آمده است که به پهلوی آناهید، به ارمنی آناهیت و در فارسی آناهید آمده است و تغییریافته اش همان ناهید امروزی است. او برگردونه ای سوار است که چهار اسب، باد، باران، ابر و تگرگ او را میکشند. او سرچشمه زندگی است و به دلیل ارتباطی که با زندگی دارد، جنگجویان در نبرد، زنده ماندن و پیروزی را از او طلب میکنند. بیشتر ویژگی های ظاهری که اوستا برای معرفی آناهیتا بیان میکند در مجسمه آناهیتای شهر فومن مشاهده میشود و چندان تفاوتی با متون اوستایی ندارد. در گذرگاه تاریخ میتوان اهمیت وجود چنین شخصیت هایی را بیان تمدن به بهترین وجه مشاهده کرد. می توان با غرور و سرافرازی به تاریخ و ادبیات دور و ریشه دار ایرانی بازگشت و چه شایسته است که با تبسم کنار بانوی آبها و پاکی های ایران باستان ایستاد و عکس یادگاری با آناهیتا را به آلبوم عکسهای خود افزود و به ایرانی بودن خود بالید
منبع ویکی پدیا