صدای تالش

صدای تالش

تالش سرزمین کهن و جاوید در پهنه شمالی و غربی کوههای تالش واقع در رشته کوه البرز است
صدای تالش

صدای تالش

تالش سرزمین کهن و جاوید در پهنه شمالی و غربی کوههای تالش واقع در رشته کوه البرز است

چرا بعضی از ما تالشان ، تیشه بر ریشه خود می زنیم ؟

چرا بعضی از ما تالشان ، تیشه بر ریشه خود می زنیم ؟

همه انسانها از  هر قومی دارای تفاوتهای فردی واجتماعی هستند  که آن خصایل افراد را از همدیگر واقوام را از دیگری متمایز می نمایند .تالش هم  ، به عنوان قومی که در تاریخ به سلحشوری وشرافتمندی معروف است ،از این قاعده مستثنی نیست . با همه علایق و تعلق خاطری که نسبت به همه اقوام ایرانی فارس وکرد وبلوچ وترک ولر وترکمن وگیلک وخصوصا تالش دارم . ومیدانم که کارنامه درخشان وتمدن  ایرانیان در تاریخ باستان چون خاری به چشم بیگا نگان متجاوز بوده است و کوشیده اند تا با رخنه میان اقوام ، آن خصایل نیکو را کمرنگ نمایند و بر فرهنگ ونعمات فراوان کشور بزرگ ایران تسلط یابند .

ادامه مطلب ...

مادر سالاری در زنان تالش

زنان تالش



در طول تاریخ ،زنان ایرانی ،بویژه زنان تالشی  با همه فرازونشیب هایی که برای جامعه ایرانی رخ داده است .همواره مورد تکریم خانواده ومردان قرار گرفته اند .زنان تالشی ، در روزگارکهن که عمدتا مردان درشکارگاهها در جستجوی شکاروغذا دور بودند با برپایی چادر,سرپناه  وتهیه آب ازچشمه ها  وافروختن آتش اجاق  وتهیه دانه های خوراکی جنگلی ،وپختن غذا وتدارک پوشاک ، کانون خانواده را به مکانی گرم ودوست داشتنی برای اعضای خانواده  تبدیل میکردند.وعلاوه برآن با خلق استعداد های هنری وصنایع دستی وتهیه محصولات کشاورزی نقش مادر سالاری  خودرا به خوبی انجام می دادند .در آن دوران زنان تالش به طور خاص اداره تمام امور زندگی وتربیت فرزندان رابرعهده داشتند  شاید این خلق وخوی زنان تالشی به عنوان پرچمدار وپیشتاز زنان ایرانی بوده که هیچگاه جامعه ایرانی لکه ننگ زنده بگور کردن دختران را تجربه نکرده است .زنان تالشی ، در جنگها به عنوان پشتیبانی وتدارکات وحتی بعضی به عنوان سوارکاران ماهر همراه مردانشان علیه بیگانگان ومتجاوزین جنگیده اندودرپاره ای موارد نه تنها سالارخانواده بودند بلکه سلطان وسالار دیارشان هم بودند.

ادامه مطلب ...

تالش تالش است

تالش تالش است



ایران ، هزاران سال است که در آن مردمانی از  اقوام مختلف کرد و بلوچ وتالش ، ترک ولر و گیلک  ، ترکمن وفارس وعرب  باهم زندگی می کنند . قرنها است که مردم سراسر ایران ضمن حفظ قومیت خود باهم در تمام کشور زندگی مسالمت آمیزی دارند و به این تنوع در قومیت ونژاد ومذهب احترام خاص دارند .

تالشان هم به عنوان یکی از اقوام مهم ایران ،با حفظ هویت واصالت خود ،بطور عملی درطول تاریخ نشان داده اند که مردمی صلح دوست ،شجاع ومتمدن هستند وبه تالش بودن خود وبودن درکنار دیگر هم میهنان خود افتخار دارند .این مرام تالشان در تاریخ مورد احترام اقوام دیگروحتی فرمانروایانی چون کوروش نیز بوده است . 

تالشان ،مانند سایر اقوام ایران ، دردفاع ومبارزه با  هجوم  بیگانگان ،به ایران همواره از اقوام  پیشتاز بوده اند وبدین خاطرهم مورد قهر وغضب قدرتمداران غاصب قرار گرفته اند وحتی بخشی از خاک ایران با ساکنین عمدتا تالش را ، در زمان صدارت پادشاهان ضعیفی چون قاجار  ،  ازدیگر هموطنان وتالشان ایران جدا نمود ه اند .

ادامه مطلب ...

بلندترین آبشار ایران

بلندترین آبشار ایران در سرزمین تالش(لوندویل)




برای دیدن آبشار لاتون باید از شهر کوچکی به نام لوندویل عبور کنید. لوندویل در 15 کیلومتری آستارا قرار دارد. شهری ساحلی که همه جاذبه‌‌های گردشگری را در دل خود جای داده است: کوه، آبشار، ساحل دریا، جنگل و...
لوندویل شهری است که جمعیت آن به زور به ده هزار تن می‌رسد، اما با همه کوچکی خود می‌تواند یکی از قطب‌‌های مناسب گردشگری خطه گیلان باشد. در لوندویل بیشتر از آن‌که با لهجه گیلکی روبه‌رو شوید لهجه تالشی و آذری را می‌شنوید. نخستین نکته جالب در مورد این شهر نام آن است. شما می‌دانید معنی کلمه لوندویل چیست؟

ادامه مطلب ...

لباس محلی زنان تالشی با قدمت 4 هزار ساله

لباس محلی زنان تالشی با قدمت 4 هزار ساله

 

زنان تالش از روزگار کهن تاکنون رنگها را به پهنای طبیعت زیبای تالش درهم تنیده و پوشش زیبایی را تهیه کردند که هنوز هم زنده است و هر کس با دیدن این لباس به وجد می آید. لباسی که چندین رنگ در تار و پود پارچه در آمیخته و با دوخت های متنوع طراحی و آراسته شده است.
    تالشی ها سینه به سینه آموختند، طرح زدند، دوختند و به تن کردند و گوشه گوشه بقچه های جهیزیه را با طرح های زیبا و متنوع زینت کردند و لباسهای با قدمت تاریخی بسیار را نسل به نسل به یکدیگر هدیه دادند.
    شهرستان تالش از طبیعت زیبای منحصر به فردی برخوردار است که این زیبائیها را در لباس زنان تالشی مشاهده می کنیم.
    لباس زنان تالش زیبائیهای خاصی شامل روسری یکدست سفید، جلیقه بعضاً مزین به سکه های درشت، پیراهن بلند تا مچ پا و دامنی که در زبان فارسی شلیته و در زبان محلی شلار خوانده می شود است. زنان تالشی زیرلباس خود پاچامه می پوشند.

ادامه مطلب ...

بدون شرح خرداد ماه 91

لطفا نظر و اولین چیزی که با دیدن این تصویر به ذهن شما خطور می کند را برای ما بفرستید تا زیباترین آن را بر روی صدای تالش با اسم شما منتشر کنیم.

زبان تالشی و تطبیق آن با زبان انگلیسی

مطلب از وبلاگ گلبانگ تالشی است


در این مقاله سعی شده است خویشاوندی زبان تالشی در برخی جهات با بعضی از زبان‌های اروپایی، به ویژه زبان انگلیسی بر اساس نظریات زبان‌شناسی بررسی شود. زبان تالشی طبق نظریة زبان‌شناسان بزرگ جهان از شاخه‌های زبان‌های هند و اروپایی است و از نظر تاریخی، خویشاوندی و حتی منشأ مشترک با زبان‌های اروپایی، مانند انگلیسی، آلمانی، لاتین و یونانی دارد.

     مهاجرت اقوام آریایی و پراکنده شدن آنها در نقاط مختلف جهان، نقطة عطف اختلاف زبان آنهاست. بررسی تاریخی زبان‌های ایرانی، در آغاز قرن هیجدهم در روسیه شروع شد. پ. س. پالاس در سال 1787م، به تنظیم «فرهنگ مقایسه‌ای زبان‌ها و نیم‌زبان‌ها» در سن‌پترزبورگ پرداخت. وی در این واژه‌نامه 200 کلمه از زبان‌های آسیایی را با 51 زبان اروپایی مقایسه کرد (عبدالله‌یف، 1352: ص17).

ادامه مطلب ...

نگاهی به مهاجرت آریایی ها به ایران و اتحادشان با اقوام گیلان

مهاجرت آریائیها به فلات ایران:


آریائیها شعبه وسیعی از نژاد سفید محسوب می شوند. مفهوم واژه آریا بصورتهای گوناگون روایت شده است، معنای اصیل و نجیب، مهمان نواز و آزاده یک نمونه هایی از آن می باشد. نام سرزمین ایران از این واژه برگرفته شده است. بنظر می رسد مسکن اصلی آریائیها، استپ های در امتداد شمال دریای سیاه و دریای خزر در جنوب روسیه تا ترکستان ورودهای جیحون و سیحون بوده است. آنان به دلایل مسائل اقتصادی اقدام به مهاجرت نمودند. اوستا نام مملکت اصلی آنها را ایران واج ذکر می کند که دارای آب و هوای خوش و سرزمینهای حاصلخیز بوده است.



هوا ناگهان رو به سردی گرائید و چون آنان نتوانستند احتیاجات غذائی خود را از آنجا تأمین نمایند شروع به مهاجرت نمودند. برخی از اقوام آریائی بطرف اروپا و گروه دیگر که بعدها موسوم به هند و ایرانی شدند به جانب ایران و هند گسیل شدند. تاریخ جدا شدن گروه ایرانی و هندی از سایر آریائیها معلوم نیست ولی مشخص است که آریائیهای هندی در هزار و دویست سال قبل از میلاد پنجاب را تصرف داشته اند و نامهای ایرانی نیز در اسناد و مدارک قرن هفدهم قبل از میلاد در آسیای صغیر و سوریه دیده شده است. از دیدگاه برخی آغاز مهاجرت آریائیها به ایران در حدود دو هزار سال قبل از میلاد شروع شده و تا قرن ششم قبل از میلاد ادامه داشته است. پژوهشهای اخیر نشان می دهد که بخشی از آریائیها در هزاره دوم پیش از میلاد  وارد فلات ایران شده اند.


ادامه مطلب ...

زبان تبری و تالشی

توجه خوانندگان را به این مطلب جالب و مهم جلب می نمایم:

مدیر صدای تالش


چند نمونه  از واژگان مشترک مازندرانی و طالشی (نوشته دکتر علی فرشیدفر)


      دانشجوی دوره‌ی دکترای رشته‌ی فیلولوژی


مقدمه

زبان‌های مازندرانی و تالشی از لحاظِ تاریخی و لهجه‌شناسی جزء گروه زبان‌های ایرانی شمال غربی هستند. زبان مازندرانی، امروز در کرانه‌های جنوبی دریای مازندران و دامنه‌های شمالی البرز و بخش گسترده‌ای از شمال ایران رواج دارد و از نظرِ ویژگی‌ها و تمایزهای آوایی می‌توان هشت گویش برای آن در نظر گرفت که عبارت‌اند از: گویش بهشهری، ساروی، قائم‌شهری، بابلی، آملی، نوشهری، عباس‌آبادی و تنکابنی. زبان مازندرانی، در خارج از حوزه‌ی جغرافیای مازندران، مانند شهرستان‌های علی‌آباد کتول و کُردکویِ استانِ گلستان، منطقه‌ی باستانی قصران (اوشان و فشم، شمشک، دیزین، گاجره و روستاهای کوه پایه‌های توچال تا مناطق غربی رودخانه‌ی جاجرود) و منطقه‌ی دماوند (شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند، رودهن، بومهن تا فیروزکوه) دارای گویش‌ور است. اکنون، این زبان، نظام نوشتاری ندارد.

زبان تالشی در دشت Lenkoran [= فارسی: لَنکَران]، واقع در جنوبِ جمهوریِ آذربایجان، در سواحلِ غربیِ دریای خزر، و نیز در نواحیِ شمالِ غربیِ استانِ گیلان رواج دارد (حسن‌دوست،1389: هفده). تالشی در ایران، به سه شعبه‌ی کلی و متمایز از هم تقسیم می‌شود و این سه شعبه عبارت‌اند از یک: تالشی شمالی (از عَنبَران تا لَوَندَویل)، دو: تالشی میانی (از حویق تا تالشدولا)، سه: تالشی جنوبی (از خوشابر تا فومنات) هریک از این شُعَب، مجموعه‌ی لهجه‌های نزدیک به همی را در برمی‌گیرد (عبدلی،1380: 31). اکنون زبان تالشی نیز مانند مازندرانی، فاقد نظام نوشتاری است.

 

منبع وبلاگ دکتر علی فرشیدفر به آدرس : http://bashirnezhad.blogfa.com/cat-3.aspx

ادامه مطلب ...

کادوسها

  قبل از مهاجرت اقوام آریایى به ایران، صفحات شمالى ایران یعنى نواحى جنوب دریاى مازندران، مسکن اقوامى مانند کادوسیان، آماردها، کاسپیان، و تپورى‌ها و ... بود. قدیمى‌ترین سندى که از قوم کاسى‌ها یاد مى‌کند مربوط به سده ۲۴ قبل از میلاد و متعلق به ”پوزوراین شوشیناک“ است. هرودوت مورخ یونانى این قسمت را حاکم‌نشین پانزدهم بر شمرده که ”ساس‌ها“ و ”کاسپى‌ها“ ى ساکن آن دویست تالان خراج به داریوش مى‌پرداختند.  

استرابن که در ۴۰ ق.م تا ۴۰ میلادى مى‌زیست اقوام گلامی، کادوس، ماردى و بعضى قبایل گرگانى را ساکن نواحى شمال کوه پراخواتراس (البرز) دانسته است.    

در گذر زمان اعراب کادوسیان را طیلسان خواندند. بعدها این نام نیز تغییر یافت و امروزه آنها را تالش یا تالشان مى‌نامند. ”پلوتارک“ مورخ یونانى درباره جنگ کادوسیان با اردشیر ساسانى در ۳۸۴ میلادى سخن گفته است.            

”پیرنیا“ با توجه به نوشته‌هاى ”کتزیاس“ درباره کادوس‌ها مى‌گوید مادها ابتدا گیلان و حوالى آن را در اختیار داشتند ولى در اواخر دورهٔ مادها، به سبب پاره‌اى اختلافات آن را از دست داده‌اند، چنانکه در اواخر عصر هخامنشى نیز کادوسى‌ها به صورت نیمه مستقل مى‌زیستند. نزاع میان مادها و کادوسیان از وقایع مهم اواخر حکومت مادها است.

 

ادامه مطلب ...

خانات تالش

خانات تالش ، خانات تالش، خاندانى حکومتگر در لنکران از 1160 تا 1339. قلمرو این خاندان بهتدریج گسترش یافت و تمام مناطق تالشنشین، به استثناى ماسال و شاندرمن و تالشدولاب (امروزه شهرستانهاى ماسال و رضوانشهر)، را دربرگرفت (رجوع کنید به بُرادگاهى، ص 58ـ59؛ ادامه مقاله). مؤسس این حکومت جمالالدین میرزابیگ، مشهور به قراخان، از سادات لنکران بود که نسبشان را به زیدبنعلىبن حسین مىرساندند. پدر میرزابیگ، عباسخان خلیفه، از سادات ضیابرى بود که ظاهراً در عصر شاهعباس دوم صفوى به اُلوفِ لنکران مهاجرت کرده و طبق فرمان شاه، خلیفه صوفیان آن منطقه شده بود (رجوع کنید به برادگاهى، ص 56ـ57).

میرزابیگ شهرت قراخان را بهسبب تیره بودن چهرهاش، از نادرشاه گرفته بود. او بهسبب رشادت در جنگ داغستان (1154ـ1155)، مورد توجه نادرشاه قرار گرفت و تمام روستاهاى الوف تیول او شد. قراخان پس از قتل نادرشاه و در هنگامه جنگهاى مدعیان سلطنت ایران، بر قلمرو خود افزود و بخش بزرگى از سرزمین تالش* را تصرف کرد (همان، ص 58ـ59؛ اوبن، ص 116ـ117). پس از به قدرت رسیدن کریمخان زند در 1164، قراخان دستگیر و در شیراز زندانى شد. هفت سال بعد، وى به دستور کریمخان آزاد شد و به حکومت تالش رسید تا مانعى براى جاهطلبیهاى هدایت خانگیلانى باشد (رجوع کنید به لنکرانى، ص 44). قراخان در کشمکش با هدایتخان، چندى نیز همراه پسرانش، میرمصطفى و عسگربیگ، در رشت به حبس افتاد (رجوع کنید به همان، ص 51ـ54).

ادامه مطلب ...

سفری به ماسوله


پرونده:Masouleh.jpg


ماسوله ، در ضلع شرقی یکی از رشته کوههای تالش قرار دارد. این محل که به سبب نوع معماری خانه هایش شهرتی جهانی یافته است ، در شیب کوه واقع شده و نمای خانه های پله ای آن در دامنه سرسبز و سر برافراشته کوه ها و رودخانه ی خروشان "ماسوله رودخان" که از خط القعر دره می گذرد ، از دل انگیزترین و دیدنی ترین مناظر گیلان و ایران است.


 

ماسوله جدید پس از ترک مردم از کهنه ماسوله ( احتمالاً به واسطه شیوع طاعون در سال 943 هـ . ق) ، توسط ساکنان آن در 6 کیلومتری شهر متروکه احداث شد. ماسوله در 26 کیلومتری جنوب غربی فومن و در 65 کیلومتری جنوب غربی رشت قرار دارد. ماسوله در 29 درجه و 1 دقیقه عرض شمالی و 27 درجه و 8 دقیقه طول شرقی در ارتفاع 1050 متری از سطح دریا واقع شده است. اختلاف ارتفاع بلندترین و پایین ترین سطح روستا حدود 100 متر است.


ادامه مطلب ...

زبان ما می ماند؛ چون ما می خواهیم


لیثی حبیبی

رستم عزیز،
حرف هایت درست است؛ امّا با همه ی این ها، به امید باید زیست. باید مبارزه کرد تا این شرایط مصنوعی ایجاد شده برای مرگ زبان مادری را شاید بتوانیم پس بزنیم. هنوز ما به آخر نرسیده ایم. هنوز امیدی برای نجات این زبان غریب و کم نظیر در جهان وجود دارد.
دلم می خواهد بنشینم و های های برای سر زمین مادری خود گریه کنم؛ ولی گریه چاره ی کار نیست. پس ما هیچ راه دیگری بجز این نداریم:


                                                                           مَدییس بلَــــکَه دارُون تˇبــــرا
                                                                           شَو دَلَــــکَه اِستیرَه چَمَه چــرا
                                                                           بینویس شتˇدیلی چکَه چکَه
                                                                           ویـــر بدا خالَه سَرُون، بغرو تکَه


رستم عزیز،
همین با شتاب به سوی پرتگاه رفتن مرا ترسانده. مرا زهره ترک ساخته.
قدیم حتی غیر بومی ها، معلّمین و سپاهیان دانش وقتی به ماسال می آمدندّ بعد از خدمت وقتی می خواستند راهی شهر و دیار خود شوند، روز خدا حافظی با مردم به زبان تالشی حرف می زدند.
خان های ستم پیشه ی قاجار که تالش زمین را به روز سیاه نشاندند، شاخه ای ازحکومت خود را در ماسال زدند. و بعد از مدّتی نه فقط آن خان بازی متوقـّف و جمع شد، بلکه خود آن ها نیز تالشی را به عنوان زبان مادری پذیرفتند. حالا مردم روستای «درخانه» از هر تالشی تالش ترند. فقط می توان از لهجه ی ویژه شان تشخیص داد که کمی با ماسالی ها فرق دارند.
حالا همان ماسال که بی هیچ اجباری، معلّمین، سپاهیان دانش و مردم غیر بومی آن جا تالشی می آموختند، چاقو به دست گرفته و دارد خود زنی می کند. خیلی ها هنوز خودشان فارسی بلد نیستند، دارند به کودکان خود مثلاً فارسی یاد می دهند.

ادامه مطلب ...